به گزارش عرفان نیوز، علی پازوکی از مستند جدیدش باعنوان ” تئاتر آزاد ” می گوید:
بفرمایید شروع فعالیت شما از چه سالی بوده است؟
من از کودکی علاقه زیادی به سینما داشتم. یادم میاد برای اولین بار با دیدن سکانسی از فیلم پدرخوانده میخکوب تلویزیون شدم و همونطور ایستاده تا انتها فیلم رو دنبال کردم و هنوز که هنوزه پای این پرده نقره ای میخکوبم. با اینکه رشته تحصیلی ام ریاضی فیزیک بود اما در حوزه تئاتر و سینما فعالیت هایی داشتم و برای کسب مهارت و حرفه ای شدن در این حوزه، توی همون دوره دبیرستان و قبل رفتن به دانشگاه، دوره فیلمسازی انجمن سینمای جوانان ثبت نام کردم. خیلی دوست داشتم که رشته تحصیلیم هم در همین اتمسفر باشه اما به اصرار خانواده و جو حاکم بر اون زمان جامعه و فضای تحصیلی کشور، مجبور شدم رشته مهندسی مکانیک رو انتخاب کنم. از همون ابتدا می دونستم راه رو اشتباه اومدم برای همین یک ترم مانده به پایان دانشگاه، انصراف دادم. شهرام مَکری اولین کسی بود که در حوزه هنر با او به صورت حرفه ای آشنا شدم و حضور در کلاس او دریچه ی تازه ای رو، برای من باز کرد. همکاری من با مَکری منجر به ساخت یک فیلم مستند و یک فیلم کوتاه شد.
چه فرد یا افرادی در تشدید این علاقه شما به هنر تاثیرگزار بودن؟
مادرم نقش پررنگی در این عرصه داشتند. ایشون دبیر زبان انگلیسی بودن اما من همیشه فکر میکردم که باید دبیر ادبیات یا هنر میشدن. در خونه ما از کتاب شعر،داستان،رمان و مجموعه کتاب های ادبیات کهن فارسی تا انواع نمایش نامه های رادیویی و کاست و نوارهای داستان بود، من با این کاست ها بزرگ شدم و البته که مخفیانه تمامی فیلم های روی پرده رو در سینما میدیدم. و البته همراه ودوست قدیمیم امیرحسین که از 6 سالگی تا الان با هم هستیم. امیر برای رسیدن من به سینما در تمامی لحظاتم رفیق و یار بود.
بیشتر چه کارهایی رو دوست داشتین و کدوم روی دنیای هنریتون تاثیر گزارتر بود؟
من عاشق رادیو و کاست های قصه بودم. بعضی از او نوارها هم کارهای نمایشی آزاد بودن. یادمه انقدر نمایشنامه های بیژن مفید رو گوش داده بودم که نوار مربوط به نمایش ماه و پلنگ ایشون پاره شده بود و چندین جای اونو با چسب چسبونده بودم و دیگه به سختی پخش میشد. بیژن مفید تاثیرگزار ترین فرد در سلیقه هنری من به کارهای نمایشی و رادویی بوده و هست. همین علاقه منو به سمت تاتر سوق داد. تئاتر عین زندگیه. تئاتر همه داشته های کوچک و نداشته های بزرگ من است البته این تعریف من از علاقه و احساسم به تئاتر میاد. اما اگر بخوام جواب معقول تری بهتون بدم، احساس ارتباط مستقیم با مخاطب و دیدن واکنش های اونها از ادراک مفاهیم نمایش در لحظه، برام مثل یک دانشگاه می مونه. وقتی من مفهومی رو در نمایش می ذارم یا از گفتن دیالوگی هدفی رو دنبال می کنم که در لایه های پنهان اون دیالوگ نهفته است و می تونم مستقیم واکنش مخاطبین رو ببینم که اغلب نه منتقد هستن و نه مخاطب حرفه ای تئاتر، متوجه می شم که چقدر اون ادراک رخ داده و چقدر مخاطب به مفهوم من پی برده
چطور به سمت مستند سازی رفتید؟
مستند هم دنیای عجیبی داره. همانطور که از اسمش پیداست به شواهد استناد می کنه و استدلال هایی رو ناخودآگاه با خودش به همراه میاره که شاید مخاطب رو بشه بهتر اغنا و با داستان پشت پرده مستند همراه کرد. اما معمولا توی مستند دست کارگردان بسیار بازه تا اونچه مدنظرش هست رو در ذهن مخاطب حُقنه کنه. مستندِ خوب مستندی هست که شما باورش کنید. به قول ژیگا ورتوف : من هستم که دنیا را به آن صورتی که تنها خودم میتوانم ببینم نشان دهم. من انسانی را می آفرینم کامل تر از آدم.
پس مستند از نظر شما راهی برای تغییر باورهای مخاطب در جهت اهداف گروه های ذی نفع است؟
در جایگاه رسانه میشه چنین نگاهی داشت. رسانه میتونه مفهوم بسازه، تحول ایجاد کنه و تمامی تصورات ذهنی فرد را به یکباره نابود کنه و دیگر بار از نو بسازه. در حقیقت انواع تحولات فرهنگی، تاریخی، سیاسی و اجتماعی در چهارچوبی که رسانه ایجاد میکنه شکل میگیره. مستند در این عرصه جایگاهی به مراتب بالاتری داره چون در پس پرده واقعیت، میتونه مفهومی تازه در جهت مقاصد دنیای مدرن و خدایان زمینی بسازه.
شنیدم یک مستند رو نیمه کاره رها کردید ماجرا از چه قرار بود؟
13 سال پیش بود که تصمیم گرفتم مستندی درباره ماورا بسازم. تقریبا در اواسط کار بودیم که به دلیل مشکلاتی که برای عوامل و تهیه کننده پیش اومد و البته تصمیم و درخواست تهیه کننده کار متوقف شد. متوقف شدن یک کار یکی از بدترین اتفاقات هست که می تونه برای عوامل بیوفته. بخصوص برای کارگردان. این تصمیم تهیه کننده بوده و در جایگاه کارگردان برخلاف میلم، اما بنا به احترام به تهیه کننده و دلایلی که داشتن، رای به توقف کار رو پذیرفتم. بیشتر از این نمی تونم توضیح بدم.
از مستند آخرتون “تئاتر آزاد” بگید.
این مستند درباره نحوه شکل گیری، تاریخچه و حال و هوای تئاتر آزاد است. تئاتری که از نگاهی سخیف هست و از نگاهی ناجی تئاتر. هرچه هست آزاده.
چطور به این ایده رسیدید؟
همیشه برای اینکه به یک پدیده نگاه کنیم مجبوریم ببینیم این پدیده در چه شرایط و اتمسفری قرار داره.. تئاتر آزاد گونه ای از تئاتره که آگاهانه یا ناآگاهانه و با سیاست گذاری های انجام شده، تئاتر فاخر و هنری را از متن به حاشیه رونده و حتی درصدد حذف اون هست. اینجاست که نگاه به این پدیده برای من جدی شد و سعی در واکاوی اون کردم.
یعنی این مستند نگاه شخصی شما به این مقوله هست ؟
مستند جای تخیل، حقایق را پیش روی مخاطب قرار میده. مستند ساز دوربین خودش رو روی حقایق متمرکز میکنه و تلاش میکنه تا تفسیر جامع و واقعی رو به مخاطب ارائه کنه اما خب نمی شه کتمان کرد که نگاه مستند ساز در مستند نهفته است.
و به عنوان سوال آخر،مهمترین مسئله در هنر در هر ساحتش برای شما چیه؟
برام همیشه مهم بوده که بتونم در هر کاری که می سازم نگاهم، باورهام و نگرشم به زندگی در تمامی ساحات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی رو با اتکا به فرم خودم، بیان کنم وصرفا ساخت یک کار فرمیک فاقد محتوا برایم رنج آوره. توجه به فرم و محتوا در کنار هم برای کسی که ذهن فرمیکی داره و در عین حال صاحب نگرش هست، سختترین کار ممکنه. اما من عاشق چالش های سخت هستم و حاضر نیستم از نگرش برای فرم یا از فرم برای محتوا دست بکشم. مهمترین موضوع برای من اینه که بتونم نگاهم رو به بهترین شکل ممکن در کارم بیان کنم.
ممنونم از اینکه وقتتان را در اختیار ما قرار دادید. موفق باشید